اهداف خودسازیاهداف خودسازی یعنی پی بردن به منظور از تحلیل اخلاق آیا اخلاق برای نیل به مادّیات یا اخلاق برای اخلاق و یا اخلاق برای قرب به خدا است. ۱ - مادیاتبسیاری به دنبال اخلاق میروند ولی مقصد آنان همان نیل به مادّیت و دنیا است، عدّهای با مشتری برخورد خوبی دارند اما هدفشان از این نوع برخورد، جذب مشتری و رسیدن به سود بیشتری است بهعنوان مثال ممکن است برخورد پارهای از پزشکان با بیماران خویش در مطب خصوصی با ملاقات آنان در بیمارستان و غیر آن تفاوت محسوسی داشته باشد، اینگونه برخوردها، نمونههای اخلاقی برای مادیت و سود دنیوی است. بدیهی است این نوع اخلاق، کمال نفسانی برای انسان نمیآورد فقط وسیلهای است برای کسب درآمد و یا وجاهت و مقام، و بسیاری از کتابهای اخلاقی غربی و شرقی این هدف را تعقیب میکنند. ۲ - تعدیل صفات نفسانینوع دوم از تحصیل اخلاق، اخلاق برای اخلاق و تعدیل صفات نفسانی است البته این نوع، از یک نوع کمال انسانی برخوردار است کسی که نیروی شهوت یا غضب خویش را تعدیل میکند و جلوی افراط و تفریط نیروهای باطنی را میگیرد طبعاً از یک نوع اعتدال بهرهمند میشود و صفات باطنی او به تعدیل میگراید و موردستایش و مدح قرار خواهد گرفت. این نوع (اخلاق)، با نوع اول تفاوت روشنی دارد، نوع اول اثری روی نفس انسان نداشته و کمال نفسانی نمیآورد اما این نوع موجب کمال نفس انسان میشود. بسیاری از کتابهای اخلاقی به پیروی از اخلاق یونانی تنها به این نوع پرداختهاند و درصدد تعدیل نیروهای باطنی انسان برآمده است و پیرامون تعدیل نیروی غضب و شهوت و نیروی وهم و عقل و درک انسان بیانات مفیدی ایراد کردهاند، که در حدّ خود بسیار مفید است ولی باید دانست که این سعادت، سعادت نهائی نیست، سعادت و کمال نهائی انسان در ارتباط باخداست که با توجّه به این عنایت و هدف بزرگ، گوهر وجود انسان ظاهر میگردد و بدون این ارتباط سعادت او ناقص و ناتمام است. ۳ - قرب به خدانوع سوم: اخلاق برای قرب به خدا است که در قرآن کریم همین هدف تعقیب شده است. «قَدْ اَفْلَحَ مَن تَزَکی وَذَکرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّی» ظفرمندی و فلاح انسان در سایه تزکیه و تعدیل صفات نفسانی و یاد خدا و عبودیت او انجام میگیرد. کمالی که با این هدف برای انسان حاصل میشود از عمقی برخوردار است که نوع دوم از آن برخوردار نیست بر همین اساس ایثارگران الهی و مجاهدین اسلام بر تمام ایثارگران و مجاهدین عالم بشریت ممتاز بوده و هستند، کسی که اخلاق را برای رسیدن به مقام لقاء خدا تحصیل میکند و خدا را مستقل و دیگر چیزها را چیزی نمیبیند و رضایت و خشنودی او را اساس میداند و محبت و علاقه او را از همه محبتها ارزش بیشتری مینهد و او را در تمام احوال خویش حاضر و ناظر و عالم و آگاه میبیند و نیرو و قدرتی در مقابل ذات پاک خدا در جهان هستی نمیشناسد، از چه چیز باک دارد؟ شجاعت و شهامت با عمق بسیار زیاد در او ظهور مییابد تا آن جا که از هیچ قدرتی نمیترسد و در برابر هر طاغوتی میایستد و از چیزی دریغ نمیکند از مالش میگذرد، زن و فرزند و عزیزانش را در راه خدا میدهد و تا آن جا پیش میرود که خود را هم نمیشناسد و تنها به خدا فکر میکند او را میطلبد و کمال نهائیاش همین است. قرآن کریم در تعلیمات اخلاقی، بشر را به این ریشههای انسانساز توجه میدهد آن جا که میفرماید: «العِزَّةَ لِلّهِ جَمِیعًا؛ همانا همه عزت برای خداست»، «اَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِیعاً؛ همانا همه قدرت از آن خداست»، «اَلَا اِنَّهُ بِکلِّ شَیْءٍ مُّحِیطٌ؛ آگاه باشید که خدا به همه چیز احاطه دارد و چیزی از دائره علم و قدرت او بیرون نیست»، «وَاَنَّ اِلَی رَبِّک الْمُنتَهَی؛ همانا نهایت و پایان بسوی پروردگار توست.» البته واضح است که قرب مراتب مختلفی دارد اسلام همه مراتب را در نظر دارد و هر دسته را به سوی مرتبهای که شایستگی آن را دارند سوق میدهد، دستهای را با ذکر ثواب و گروهی را بوسیله تهدید به عقاب و مجازات و جماعتی را با ذکر رضوان الله و عبودیت الله به طرف کمال میکشاند و آنان را تهذیب و تزکیه مینماید. ۴ - پانویس
۵ - منبعسایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اهداف خودسازی»، تاریخ بازیابی ۹۵/۱۱/۳. ردههای این صفحه : مقالات اندیشه قم
|